Deuteronomy 2:26-31

26سپس از صحرای قديموت سفيرانی با پيشنهاد صلح نزد سيحون، پادشاه حشبون فرستادم. 27پيشنهاد ما اين بود: «اجازه دهيد از سرزمين شما عبور كنيم. از جادهٔ اصلی خارج نخواهيم شد و به طرف مزارع اطراف آن نخواهيم رفت. 28هنگام عبور برای هر لقمه نانی كه بخوريم و هر جرعه آبی كه بنوشيم، پول خواهيم داد. تنها چيزی كه می‌خواهيم، اجازهٔ عبور از سرزمين شماست. 29ادومی‌های ساكن سعير اجازهٔ عبور از سرزمين خود را به ما دادند. موآبی‌ها هم كه پايتختشان در عار است همين كار را كردند. ما از راه اردن به سرزمينی كه خداوند، خدايمان به ما داده است می‌رويم.»

30ولی سيحون پادشاه موافقت نكرد، زيرا خداوند، خدای شما او را سختدل گردانيد تا او را به دست اسرائيل نابود كند، همچنانكه الان شده است.

31آنگاه خداوند به من فرمود: «اكنون به تدريج سرزمين سيحون پادشاه را به شما می‌دهم. پس از اينكه آنجا را تصرف كرديد، اين سرزمين از آن شما خواهد بود.»

Copyright information for PesPCB